4




















Blog . Profile . Archive . Email  


وقتی حرفی نیست عنوانی نیست

تنها چیز جالبی که در مورد امروز میتونم بگم اینه که بارفیکس خوابیده30 تا رفتم.

روی هم رفته تا الآن خیلی خسته کننده و اعصاب خورد کن بود.فکر کنید زنگ دوم ورزش داشتیم و بعد از اون همه خستگی(مامور وسایل ها من هستم و پیشنهاد میکنم هرگز همچین مسئولیتی رو قبول نکنید)ریاضی داشتیم.

و این آخرش نبود.معلم ریاضی نمی اومد و معلمیار ها(که من و دوستم بودیم)باید کلاس رو اداره میکردن.شانس آوردم که قبل از کلاس به معلم ادبیات گفتم به بچه ها تذکر بده اما با این همه فقط میتونم بگم که نهایت نامردی رو در حقمون انجام دادن و بچه ها هرچه قدر هم خواستن حرف زدن و کلاس رو ریختن رو سرشون.هرچند نمره همشون کم شد اما پررو تر از اینا بودن.و اون یکی معلمیار هم دست کمی از بقیه نداشت و من از بس داد زدم صدام گرفته و 2دقیقه مونده به زنگ به حالت غش در اومدم.

وقتی داشتیم بعد از کلاس با معلممون حرف میزدم و ازشون تشکر میکردم گفتم:سال دیگه من هیچ مسئولیتی رو قبول نمی کنم،اعم از سرگروهی و معلمیاری و .....میرم ته کلاس میشینم و حتی اجازه نمیدم کسی بقلم بشینه

گفت بهترین کارو انجام میدی

گفتم از شلوغی بدم میاد،دوست دارم همیشه تنها باشم و واسه همین فردا هم اردو نمیام

گفت اینطوری خودتو اذیت میکنی

ولی من1 عمر تنهایی رو به تمام آدما ترجیح میدم.واسه همین هیچوقت دوست صمیمی نداشتم و ندارم.

امروز کلاس شطرنج دارم،امیدوارم بچه ها سربه سرم نذارن

فکر کنم آپ غمگینی شد.....



نظرات شما عزیزان:

ساحره
ساعت12:19---7 ارديبهشت 1390
سلام

می خوام از حرصت هر دفعه عکس بذارم چشات فلاشر شن

ما هم این جا چغندر اندر چغندر

با هات موافقم چون خودم هم معلم یارم خیلی سخته آدم به حالت موت در میاد (دور از جون ماها!!!پاسخ:بیچاره ابوالقاسمی،نمیخوام بگم کی بود.بگذریم چه میدونم بابا داداشم هی میگه نوبت منه بلند شو.منم باید نصف شب آپ کنم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در چهار شنبه 7 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 11:35 توسط یاسمن| |


Power By: LoxBlog.Com